امشب مکه حال دیگری داشت وتمام در ودیوار زمزمه هایی را با هم نجوا میکردندآنقدر زیبا بودکه حتی از خوشحالی پردهای کعبه هم به رقص درآمدند و بتهای معبد هم به سختی کمر راست میکردند و آخرین شاهکار هستی در بیابانهای مکه پا به عرصه دنیا نهاد
او را از قبل سفارش کرده عیسی که میآید وآمد آن نور رهایی افکن وآن نسیم صباح افروز که با قدومش زمین به سجده و عرش به تکبیر و خلایق جمله مست گردیند
آسمانیان نغمه هایی سر میدادند که برای اهل زمین تازگی داشت و حمد وستایش درزیباترین واژه خلاصه شد آری محمد آری محمد
رحمت مردانگی را گر توان جایی شناخت یا که فخر عالمی را در وجودی پاک باخت
یا که انوار خدا را یک به یک تفسیر کرد جمله باید از محمد یاعلی در خواست داشت